عصراساطیر2
AGE
MYTHOLOGY2
بازی عصراساطیر یک بازی استراتژیک زیبا است
باگرافیک معمولی (64) که در نوع خود بی نظیر است.
موسیقی این بازی مهیج یک آهنگ فوق العاده است که
هر شنونده ای را محو خود می کندومسلما باعث زیبا
ترشدن این بازی فوق العاده است
داستان بازی قوی ترین عامل بازی است که در نوع خود
بی نظیر است داستان بازی:قهرمانان اساطیری
مفتوحات بعدی شما هستند این قهرمانان متعدد را در
بازی به کارگرقته یکان های اساطیری خود را به دست
پهلوانان داستان ببرید و آنها را آتلانتیس به حکومت
برسانید.
مبارزه یک نفره را پیش گرفته واز دوازده اسطوره
قدرت برای نظارت وبهبود آتلانتیس استفاده کنید.
در این بازی ما شخصیتی هستیم به نام ارکانتوس که
فرمانده سپاه آتلانتیس است که باید ارتشی تشکیل دهیم تا
با دشمن خود (که یک اهریمن است)مبارزه کنیم تا
سرزمین خود آتلانتیس هرگز خورشید در آن غروب نکند
در این بازی ما به سرزمین های مختلف می رویم از
جمله(یونان و مصرو قطب شمال و سرزمین اهریمن
سیاه که زیر زمین است<جهنم> )
آخرین مطلب:این بازی حدود 30مرحله دارد که در هر
مرحله افراد و شخصیت های جدید به آن اضافه می
شوند ازجمله (غول 3 سرو اسب پرنده و دایناسورو
شیرمبارزوگرگ مصری و اسب دریایی وشاهزاده ی
مصری و...)علاوه بر این ها ما وسایل جنگی داریم
مثل:منجنیق و کمان داران و دژهای نظامی دهاتی ها یا
همان برده و کشتی جنگی و... .
درضمن لازم به ذکر است که این بازی به صورت دوبله
فارسی است که بازی را برایمان راحتر می کند
سیستم مورد نیاز بازی
Directx Version:v9.0c
Operating System:Win xp/98/ME
System:111 800 MHz or faster
RAM:256 MB RAM
Video Memory:(32) 64MB VRAM
Hard Drive Space:2.4 GB
Keyboard
Mouse
عصر امروز
عجب بستنیه
احتمالاً آب میوهی سرد شده در بسیاری از کشورهای جهان از جمله چین از 3000 سال پیش شناخته شده را می توان اولین بستنی ها دانست و طبق اطلاعات موجود، رومیهای قدیم از برف کوهها برای سرد کردن آب میوه استفاده میکردهاند. از آن تاریخ تا قرن هیجدهم میلادی، مدارک زیادی در دست نیست، تا این که مارکوپولو سیاح مشهور ونیزی در بازگشت از سفر مشهورش به آسیا اطلاعاتی در زمینهی ساخت شیرینی از شیر منجمد(احتمالاً نوعی بستنی میوهای امروزی) را همراه خود از چین آورد.
این روش در ونیز مورد استفاده قرار گرفت و سپس در سرتاسر ایتالیا گسترش یافت. به تدریج کشورهای دیگر اروپایی نیز از این روش برای تهیه بستنی استفاده کردند.
در ایران، بستنی ابتدا به صورت سنتی و دستی با عنوان "بستنی زعفرانی" تهیه میشد. این بستنی درون ظرفی(بشکه ای) دو جداره درست میشد؛ به این صورت که درون جدار داخلی شیر، خامه، شکر، ثعلب و زعفران، و در جدار بیرونی یخ و نمک ریخته میشد؛ سپس بشکه را مرتباً تکان میدادند تا بستنی تهیه شود. اما امروزه این صنعت توسعهی فراوان یافته و تقریباً در تمام شهرهای ایران به صورت صنعتی تهیه و مصرف میگردد.....
بستنی در ایران
تهیه بستنی در ایران متداول نبود و در قرن نوزدهم از اروپا به ایران انتقال یافت و متداول شد. در حقیقت از سفر سوم ناصرالدینشاه به اروپا، پلومبیر نام محلی ییلاقی در فرانسه است که بستنی خوشمزهای در آنجا تهیه میشد و نام پلومبیر یعنی نوعی بستنی که با مخلفاتی همراه است از این شهر منشاء گرفته است.
میگویند در سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه ساختن بستنی در ایران متداول شد و معروفترین بستنی فروش بعدی تهران یعنی ممدریش بستنی خامهدار مخصوصی تهیه میکرد که در تهران مردم استقبال زیادی از آن کردند. این بستنی با ثعلب تهیه میشد. یخ و نمک را در بشکهای ریخته داخل بشکه را شیر میریختند و با وسایل مخصوص و تمهیدات زیاد و تکان دادن و چرخاندن ظرف از آن بستنی تهیه میکردند. بستنیفروشیهای دورهگرد به زودی در تهران پیدا شدند که بستنی را در همان محفظهها میگرداندند و با نان مخصوص عرضه میکردند.
میرزا رضا کرمانی قاتل ناصرالدینشاه در روز پنجشنبه 11 اردیبهشت 1275/16 ذیقعده 1313 ه.ق/ در تهران بود و از دکان ممد ریش بستنی خرید و خورد. روز بعد هنگام ظهر ناصرالدینشاه را داخل حرم مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) ترور کرد. میگویند مامورین نظمیه که سرگرم تحقیق و تفحص درباره ریشههای ترور بودند وقتی دانستند یک روز قبل میرزا رضا از ممد ریش بستنی خریده و خورده است به سراغ او رفتند و او را به نظمیه برده زیر اشکلک انداخته و شکنجهاش کردند و مرتبا میپرسیدند:< پدر سوخته در بستنی چه ریخته بودی که میرزا رضای شالفروش فقیر کرمانی را آنقدر جرات بخشیده بود که شاه مملکت را بکشد. زودباش بگو و حقیقت را بیان کن.>
بیچاره ممد ریش که ترکه انار زیادی کف پایش زده و ضمنا او را به اشکلک بسته بودند هرچه قسم میخورد که به پیر، به پیغمبر من دخالت و مشارکتی در طرح ترور اعلی حضرت نداشتهام از او نمیپذیرفتند. او گریهکنان گفت: <من روزی 1000 بستنی میفروشم. اگر قرار است هرکس بستنی بخورد آدم بکشد پس چرا تهران پر از تروریست و آدمکش نمیشود!؟>
بستنی ممد ریش شهرت زیادی در تهران به دست آورد. بستنیفروشی او در جنوب شهر بود و در بهار و تابستان غلغلهای در دکان دو نبش او که سه نبش و چهارنبش هم شد بر پا میشد او تا حدود سالهای 1335-1334 زنده بود. بستنی خامهای پر از گلاب و خامه و هل و بسیار مایهدار و کشآمدنی، کاملا سفید مانند برف لای دو نان مخصوص معروف به حصیری که روزانه چند هزار دانه از آن به فروش میرفت. سالها بستنی به همان سادگی و رنگ شیری عرضه میشد تا اینکه در حدود سال 1329 بستنی ماشینی کالیفرنیا به بازار آمد و ذایقهها بدان عادت کرد. بعدها بستنی زعفرانی زردرنگ نیز شهرت یافت .
دیگر بستی فروش مشهوری که شهرتش حتی به شهرهایی مانند لوس آنجلس و پاریس هم رسیده است اکبر مشدی است. نام واقعی این شخص اکبر مشهدی ملایری بود. وی در ابتدا شکر و چای را شمال می برد و از آنجا هیزم به تهران می آورد.هنگامی که وی ۲۰ ساله بود که با ممد ریش آشنا شد و از طریق آشنایان وی توانست به آشپزخانه دربار مظفرالدین شاه راه پیدا کند و تا آخر دوره قاجاریه در دربار بستنی سرو می کرد.
بعد از انقراض سلسله قاجاریه ،رضا شاه تمامی پرسنل و خدمه دربار ازجمله اکبر مشهدی ملایری را از دربار اخراج کرد . اکبر مشهدی ملایری بعد از این واقعه با پولی که در مدت خدمت در دربار جمع کرده بود توانست مغازه بستنی فروشی خود را در درحوالی میدان راه آهن با نام بستنی فروشی اکبر مشدی افتتاح کند. وی معتقد بود که بستنی های ایرانی باید کاملا با بستنی های خارجی فرق داشته باشد و ایرانی ها ترجیح می دهند تا در بستنی هایشان خامه ، گلاب و زعفران بیشتر از نگهدارنده ها ی دیگر باشد.
آن زمان هنوز یخچال ساخته نشده بود و وی مجبور بود برای تهیه یخ از یخچال های طبیعی راه های طولانی تا کوه های شمال شهر را طی کند . گاه تا عمق ۶۰ متری در دل یخچال های طبیعی پایین برود.تا ذره ای یخ بدست بیاورد.
به زودی شهرت وی بقدری زیاد شد که رجال مملکتی و سفرای خارجی مقیم تهران نیز به مشتریان پرو پا قرص اکبر مشدی تبدیل شدند. نقل است که فخرالدوله مادر دکتر امینی (نخست وزیر وقت) از اکبر مشدی خواسته بود تا با هزینه وی به فرانسه سفر کند و برای مهمانان وی بستنی سرو کند.
اکبر مشدی در ۹۲ سالگی بر اثر عارضه کلیوی فوت کرد . خبر فوت وی حتی در روزنامه های عراق و پاکستان هم انعکاس یافته بود. یکی از دیپلمات های پاکستانی مقاله ای را برای بزرگداشت اکبر مشدی در روزنامه نوشت.
با گذشت سال ها و افزایش شهر نشینی و بالار فتن مشتریان بستنی ، بستنی به تدریج به صورت لیوان کاغذی عرضه شد اما بستنیفروشان سنتی از این کار خودداری کردند (و میکنند.) بستنی بلوت که انواع رنگها را در بستنی توت و شاهتوت و قهوه و کاکائو و پرتقال و لیمو و آناناس و موز و غیره عرضه میداشت زمانی بازار بسیار پررونقی داشت.
اکنون انواع بستنیها در ایران عرضه میشود و البته بستنیهای تهیه شده در کارخانههای معروف که پس از تولید در کامیون مجهز به سردخانه به فروشگاهها انتقال یافته و در یخچال فروشگاهها قرار میگیرد ، فروش بسیار گستردهتری دارد....
نکات جالبی راجع به بستنی
*کودکان بین سنین 2 تا 12 سال بیشترین دوستداران بستنی هستند و افراد بالای 45 سال هم از خوردن بستنی بیشترین لذت را میبرند.
*برای خوردن یک بستنی قیفی تقریبا باید 50 بار آن را لیس زد.
*خوردن بستنی در شهر نیوجرسی آمریکا بعد از ساعت 6 بعد از ظهر بدون اجازه پزشک ممنوع است.
*آمریکا بیشترین مصرف کننده بستنی در جهان است. آمریکا با ساخت بیش از 1/5 میلیارد گالن بستنی در رده اول تولید بستنی در جهان است.
* 50 درصد آمریکایی ها بستنی را با سگ و گربه خود قسمت میکنند.
*مردان بیشتر از زنان علاقه به خوردن بستنی به عنوان دسر دارند.
*بیشترین مقدار وانیل بهکار برده شده در بستنی در ماداگاسکار تهیه میشود.
*شکلات پرطرفدارترین شهد بهکار رفته روی بستنی است.
*تقریبا 13 درصد مردان و 8 درصد از زنان بعد از اتمام بستنی، ظرف بستنی خود را لیس میزنند.
*بزرگترین بستنی در دنیا 3 متر و 70 سانتی متربلندی دارد و با 4 هزار و 666 گالن بستنی در کالیفرنیا در سال 1985 تهیه شده است. این بستنی 24 هزارو910 کیلو گرم وزن دارد. همچنین بزرگترین کیک بستنی در چین ساخته شد که 50 متر ارتفاع و 3 متر عرض داشت. این کیک 32 هزار تکه شد.
*کوکی جارویس 39 ساله که تقریبا 419 کیلوگرم وزن دارد میتواند در عرض 12 دقیقه یک گالن که معادل 255 گرم بستنی وانیلی است، بخورد. او در مسابقه خوردن بستنی نفر اول در جهان است.
*از شخصیتهای مشهوری که به خوردن بستنی علاقهمند بودند میتوان به اسکندرکبیر، چارلز دوم، امپراتور روم (نرون)،مارکوپولو، جرج واشنگتن، توماس جفرسون،جیمزماریسون،ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و رضا خان اشاره کرد .
*رونالدریگان جولای را به نام ماه بستنی معرفی کرده است. ...
تحلیل فیلم 300
فیلم سینمایی "300" ، پس از نمایش در جشنواره فیلم برلین ، به اکران عمومی در آمد و این اکران ، آن هم در مقطع زمانی کنونی ، بسیار پر معناست .
"300" ، تلاشی نوین برای بدبین نمودن افکار عمومی جهان نسبت به مردم ایران و تاریخ و تمدن ایرانی است که همزمان با تشدید تهدیدات امریکا علیه ایران ، با تبلیغات بسیار فراوان بر پرده سینماها می رود و پیش بینی می شود به یکی از فیلم های پرفروش تبدیل شود .
در این فیلم ، که "یاهو" داستان آن را "سرآغازی برای دمکراسی" نامیده است ، ایرانیان ، مردمانی هیولا صفت ، فاقد فرهنگ و شعور و انسانیت قلمداد می شوند که جز حمله به سرزمین های دیگر، تهدید صلح و کشتن انسان ها ، چیز دیگری نمی دانند و البته در مقابل این قوم " شرور" چاره ای جز جنگ و نابودی آنها نیست تا بلکه جهانیان از دست این " محور شرارت" رهایی یابند .
فیلم 300 ، به داستان جنگ ایران و یونان در "ترموپیل" -گردنه ای در یونان، بین کوه اویته و خلیج مالیک- بر مبنای روایت «هرودوت» درکتاب "جنگ پارسیها" می پردازد .
در این اثر سینمایی ، "لئونیداس" پادشاه اسپارت، فقط یک ارتش کوچک 300 نفری دارد که در مقابل سپاه عظیم " خشایارشا" -پادشاه ایرانی - که تا پشت دروازه های شهر آمده اند ، ایستادگی می کنند و سرانجام گوژپشتی دروازههای شهر را به روی ایرانیان وحشی باز میکند .
به روایت غربی ها، آن 300 نفر سه روز در برابر سپاه120 هزار نفری ایران مقاومت کردند و در همین سه روز یونانیان علیه ایرانیان متحد شدند و بدین ترتیب زمینه برای شکست لشکر ایران و برپایی دمکراسی فراهم شد .
در فیلم توهین آمیز و به شدت ضدایرانی 300 ، که به کارگردانی "زاک سنایدر" ساخته شده است ، جرارد باتلر، لنا هیدی، وینسنت ریگان، مایکل فسنبدر ،دومنیک وست و ... بازی میکنند.
در فیلم 300، ایران ، نمادی از دیکتاتوری و بی خردی و توحش است و یونان( غرب) سمبل دموکراسی و مبازره با آدم کشی و تجاوز .
به عبارت دیگر ، 300، فیلمی است هدفمند که در آن تقابل تاریخی هیولا و فرشته ( شر و خیر ) ، به نمایش در می آید و در این میان ، نقش هیولا متوجه ایرانیان است . این درحالی است که به روایت تاریخ ، در آن مقطع زمانی ، ایرانیان به آزادی های فردی و حقوق اقلیلت ها و زنان و ... رسمیت داده بودند ولی در یونان و کل اروپا ، برده داری و بدوی گرایی ، مشخصه ای بارز به شمار می رفت .
زنان ایرانی در این فیلم "همه جایی" و مردانشان با قیافه هایی که تروریست های امروزی( از نگاه شهروند غربی) را تداعی می کند ، به نمایش در آمده اند .
این فیلم در تحریف واقعیت ها به حدی بی پروا و ناشیانه عمل کرده است که در صحنه ای از آن برای خشایارشا "قلیان" چاق می کنند در حالی که در آن زمان چیزی به نام قلیان در دنیا وجود نداشته است . با این حال از آنجا که در میان مردم امروز ایران ، قلیان رواج دارد ، سازنده فیلم از ان استفاده کرده است!
با توجه به تبلیغات گسترده ای که بر روی این فیلم شده و در موتور های جستجو نیز این اثر مجعول سینمایی رتبه بالایی دارد ، پیش بینی می شود همزمان را اکران این فیلم ، که صحنه های پرشکوهی نیز دارد ، موج جدیدی از تبلیغات ضد ایرانی در جهان آغاز شود به ویژه اینکه در این برهه زمانی ، غرب و به ویژه آمریکا در صدد توجیه اقدامات خود علیه ایران هستند و چه ابزاری بهتر از سینما می تواند آنها را در بسیج افکارعمومی علیه ایران و فرهنگ وتمدن آن ، کمک کند؟
متاسفانه ، عدم توجه به تاریخ کهن ایران و حتی کتمان آن توسط افراطیون وطنی ( یادمان هست که اوائل انقلاب افرادی مثل خلخالی می خواستند حتی تخت جمشید را هم ویران کنند) باعث شده است در مقابل چنین حرکت هایی ، چیز زیادی برای عرضه در سطح جهان نداشته باشیم .
این مساله فقط درباره سینما صادق نیست و امروزه ، بسیاری از ایرانیان به حدی از تاریخ پرشکوه ایران بی خبرند که حتی برای ساده ترین پرسش های تاریخی نیز جوابی جز "نمی دانم" ندارند و این خالی الذهن بودن باعث شده است که اگر فیلم 300 در ایران نیز اکران شود ، مخاطبان ایرانی هم آن را باور کنند ، چه رسد به مردمان کشورهای دیگر در 5 قاره جهان که در سال های اخیر فقط تصویری منفی از ایران به انها نشان داده شده است و اینک قرار است به آنها گفته شود ایرانی که "محور شرارت" است ، نه فقط امروز که از دیرباز منشأ شرارت بوده و اجداد ایرانیان امروز ، همین وحشی های زشت ، آدمکش و نفهمی هستند که در فیلم "300" می بینید!!
اگر فیلم ضد ایرانی "بدون دخترم هرگز" توانست چهره ای منفی و کریه از ایران امروز در جهان به نمایش گذارد ،" 300" مأموریت دارد این منفی گرایی را به اعماق تاریخ ایران ببرد.
هرچند کار زیادی نمی تواند در این باره انجام داد ، ولی یکی از بهترین راه ها ، نقد فیلم و نشان دادن واقعیت ها در موتورهایی مثل "گوگل" است تا مخاطبان اینترنت که با سرچ عنوان فیلم به دنبال اطلاعات بیشتری در باره آن هستند ، صدای ما را هم بشنوند . اما چه کنیم که این اتفاق بیفتد و حرف ها ما جزو اولین یافته های گوگل باشد؟
این وبلاگ وبلاگی برای من و تو